بحران مسکن کانادا: عدم تطابق عرضه و تقاضا عامل اصلی افزایش قیمتها
یک کارشناس مسکن، عدم تطابق بین عرضه و تقاضا در بازار مسکن را عامل اصلی بحران مقرون به صرفه بودن مسکن در کانادا دانست و خواستار اقدام فوری برای حل این مشکل شد.
چریس بردا، مدیر اجرایی سابق موسسه شهرسازی دانشگاه متروپولیتن تورنتو، به تشریح چندین مسئله کلیدی و راهکارهای بالقوه برای حل این مشکل پرداخت.
یکی از مسائل کلیدی به گفته بردا، تمرکز بر توسعه هدایت شده توسط سرمایهگذار است که منجر به افزایش واحدهای آپارتمانی کوچک و بلندمرتبه شده است. این واحدها اغلب برای سرمایهگذاران و نه کاربران نهایی، که معمولاً خانوادههایی هستند که به خانههای بزرگتر و مقرون به صرفهتر نیاز دارند، طراحی شدهاند.
بردا در مقالهای خاطرنشان کرد: «وابستگی ما به بازار مسکن هدایتشده توسط سرمایهگذار، قیمتها را بالا برده و انواع مسکنهای موجود را محدود کرده است.»
مشکل واحدهای آپارتمانی فروخته نشده
در حالی که نرخ خالی واحدهای اجارهای از سال ۱۹۸۸ به پایینترین سطح خود رسیده است، اما عرضه بیش از حد واحدهای آپارتمانی فروخته نشده در مناطق شهری بزرگ مانند تورنتو بزرگ وجود دارد.
دادههای Urbanation نشان میدهد که از سال ۲۰۲۲، حدود ۲۱۵۰۰ واحد در ۶۰ پروژه نتوانستهاند راهاندازی شوند، حتی در حالی که نرخ خالی اجاره به پایینترین سطح تاریخی خود رسیده است. در همین حال، فروش خانههای تک خانواده جدید به شدت کاهش یافته است و در ماه مه نسبت به سال قبل ۶۲ درصد کاهش یافته است.
در همین حال، اجارهها در سراسر کشور افزایش یافته است. میانگین اجاره درخواستی اکنون بیش از ۲۲۰۰ دلار در ماه است که بسیار بالاتر از توانایی پرداخت بسیاری از خانوارها است.
یک مطالعه از دانشگاه بریتیش کلمبیا نشان داد که ۲۰ درصد از خانوارها نمیتوانند بیش از ۱۰۵۰ دلار در ماه پرداخت کنند، در حالی که ۲۰ درصد دیگر به ۱۶۰۰ دلار محدود میشوند. این تفاوت نشاندهنده کمبود جدی گزینههای اجاره مقرون به صرفه است.
راهکارهای بالقوه
بردا استدلال کرد که حفظ مسکن موجود مقرون به صرفه ضروری است. تحقیقات استیو پومروی نشان میدهد که کانادا سریعتر از ساخت واحدهای جدید، واحدهای مقرون به صرفه را از دست داده است. برای مقابله با این روند، خواستار محافظت از مسکن مقرون به صرفه فعلی در برابر مالیسازی و تخریب است.
علاوه بر این، تغییر تمرکز به توسعهدهندگان غیرانتفاعی و سازمانهای مسکن جامعه میتواند حیاتی باشد. این گروهها میتوانند بدون حاشیه سود که هزینهها را در بخش خصوصی افزایش میدهد، مسکن مقرون به صرفهتری بسازند. دولت میتواند از این تلاشها با مشوقهایی مانند تامین مالی فدرال و دسترسی به زمینهای عمومی حمایت کند.
بردا همچنین به پتانسیل مسکن «میانه گمشده» – انواع مسکنهایی مانند دوپلکس، خانههای ردیفی و آپارتمانهای کوچک – که در حال حاضر در بسیاری از مناطق شهری کمنمایندگی هستند، اشاره کرد. گسترش این گزینهها میتواند مسکن مقرون به صرفهتر و مناسب برای خانوادهها را بدون گسترش به مناطق روستایی فراهم کند. این رویکرد همچنین شامل حذف موانعی مانند محدودیتهای منطقهبندی و ارائه حمایتهای شهری است.
راه حل دیگر، آسانتر کردن کاهش اندازه برای کاناداییهای مسن است.
بسیاری از سالمندان در خانههای تک خانواده بزرگی زندگی میکنند که میتوانند برای خانوادههای جوانتر بهتر استفاده شوند. توسعه گزینههای جذاب مسکن برای سالمندان، مانند ترتیبهای زندگی مشترک یا واحدهای کوچکتر و قابل دسترسی، میتواند این خانهها را آزاد کند و کمبود مسکن را برطرف کند.
بردا گفت: «مسکن بیش از یک شمارش واحد است. اینکه چه چیزی، کجا و برای چه کسی بسازیم به اندازه اینکه چقدر بسازیم مهم است. ما باید عرضه مسکن مناسب را هدف قرار دهیم در حالی که جوامع قابل سکونت ایجاد کنیم. ما این لحظه را برای شروع داریم.»